English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9307 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mix U مخلوط ترکیبی
mixes U مخلوط ترکیبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
combinatory U ترکیبی
combinatorial U ترکیبی
composite casting U ترکیبی
synthetical U ترکیبی
synthetic U ترکیبی
combinative U ترکیبی
combinational U ترکیبی
trivalency U سه ترکیبی
trivalence U سه ترکیبی
synthesic U ترکیبی
agglutinative U ترکیبی
ingradient U جز جز ترکیبی
mixed glue U چسب ترکیبی
diphthong U صدای ترکیبی
shapeliness U خوش ترکیبی
ordinal number U عدد ترکیبی
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
composite metal U فلز ترکیبی
elective affinity U میل ترکیبی
parathesis U ترکیبی بی تغییر
composite symbol U علامت ترکیبی
affinity U میل ترکیبی
composite video U تصویر ترکیبی
affinities U میل ترکیبی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
synthetic method U روش ترکیبی
ingredient U جزء ترکیبی
ingredients U جزء ترکیبی
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
combinational circuit U مدار ترکیبی
combination bands U نوارهای ترکیبی
syntax error U اشتباه ترکیبی
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
diphthongs U صدای ترکیبی
combination influence U عامل ترکیبی
sequential storage U انباره ترکیبی
combination tone U صوت ترکیبی
hemiterpene U ترکیبی بفرمول 8H5C
histamine U ترکیبی بفرمول 3N9H5C
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
combined transport document U اسناد حمل ترکیبی
chemical affinity U میل ترکیبی شیمیایی
feasion U بمب ترکیبی اتمی
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
ct U حمل و نقل ترکیبی
hydrogen bombs U بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
compound leverage floor jack U اهرم بالابر ترکیبی
combined transport U حمل و نقل ترکیبی
ctd U سند حمل ترکیبی
Borromini capital U [نوعی سر ستون ترکیبی]
lattin U ترکیبی مانند فلز برنج
combined transport operator U عامل حمل و نقل ترکیبی
latten U ترکیبی مانند فلز برنج
ketol U ترکیبی مرکب ازالکل و استون
contraction parry U ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
cto U عامل حمل ونقل ترکیبی
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
carbide U ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
basophile U میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
cob U [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
iodoform U ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
syntactic U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
syntactical U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP U چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
BPP U هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
cannon U [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
monad U ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
silicone U ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
hypotaxis U رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
octad U جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
fbl U lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
compost U مخلوط
confused U مخلوط
mixer U مخلوط کن
macedoine U مخلوط
blends U مخلوط
mixtures U مخلوط
admixture U مخلوط
admixtion U مخلوط
blending U مخلوط
blent U مخلوط شد
mixture U مخلوط
blend U مخلوط
composite U مخلوط
blender U مخلوط کن
blenders U مخلوط کن
mixed U مخلوط
hash U مخلوط
mixers U مخلوط کن
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
azeotropic mixture U مخلوط همجوش
immiscible U مخلوط نشدنی
mixed gas U گاز مخلوط
mixture control U کنترل مخلوط
mixed glue U چسب مخلوط
intercarrier beat U زنه مخلوط
mixing in place U امیختن در جا مخلوط در جا
blent U مخلوط کرد
homogeneous mixture U مخلوط همگن
heterogeneous mixture U مخلوط ناهمگن
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
gas mixture U مخلوط گاز
hot mixer U مخلوط کننده
azeotropic mixture U مخلوط ازئوتروپ
mixed crystal U کریستال مخلوط
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
commix U مخلوط کردن
unscourced wool U پشم مخلوط
miscible U مخلوط شدنی
rich mix U مخلوط پر مایه
pug mill U اسیای گل مخلوط کن
mell U مخلوط کردن
confect U مخلوط کردن
melange U مخلوط امیختگی
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
powder mixer U گرد مخلوط کن
concrete mix U مخلوط بتن
solid solution U کریستال مخلوط
syncrasy U مخلوط کردن
crab cocktail U مخلوط خرچنگ
cryogen U مخلوط سرمازا
weak mixture U مخلوط ضعیف
intercarrier buzz U وزوز مخلوط
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
interlard U مخلوط کردن
terpenoid U مخلوط باترپن
ternary mixture U مخلوط سه تایی
intermeddle U مخلوط کردن
lean mixture U مخلوط رقیق
blends U مخلوط امیختگی
staffs U مخلوط سیمان و گچ
meddles U مخلوط کردن
blends U مخلوط کردن
mixes U امیزه مخلوط
intermingle U با هم مخلوط کردن
puddle U مخلوط کردن
mixing U مخلوط کردن
mixtures U بتن مخلوط کن
mix U امیزه مخلوط
blend U مخلوط امیختگی
blend U مخلوط کردن
mixer U مخلوط کننده
staff U مخلوط سیمان و گچ
mixers U مخلوط کننده
mixture U بتن مخلوط کن
porridge U چیز مخلوط
mingle U مخلوط کردن
mingled U مخلوط کردن
mingles U مخلوط کردن
unadulterated U مخلوط نشده
melt U مخلوط کردن
admix U مخلوط کردن
mingling U مخلوط کردن
laudanum U مخلوط افیون
intermingling U با هم مخلوط کردن
meddled U مخلوط کردن
intermingled U با هم مخلوط کردن
puddles U مخلوط کردن
intermingles U با هم مخلوط کردن
hash U مخلوط کردن
meddle U مخلوط کردن
staffed U مخلوط سیمان و گچ
melts U مخلوط کردن
harshest U مخلوط بتن سفت
immiscibility U حالت مخلوط نشدنی
hc mixture U مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
harsher U مخلوط بتن سفت
harsh U مخلوط بتن سفت
batch U اندازه مخلوط بتن
rotary drum mixer U مخلوط کننده طبلکی
intercarrier sound system U کانال صوتی مخلوط
temper U مخلوط کردن مزاج
burdens U مخلوط کردن بار
mixture of tar and bitumen U مخلوط قطران و قیر
modulator U لامپ مخلوط کننده
burden U مخلوط کردن بار
tempered U مخلوط کردن مزاج
tempers U مخلوط کردن مزاج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com